این روزها کمی سر در گم شدم که ببینم خدا کجاست ؟ و چی کار میکنه؟شاید به قول یه سری نشسته و داره به بنده هایی که خلق کرده نگاه میکنه و هواشونو داره یا به قول عده ایی پسرش رو فرستاده بین ما و...
اما مهمترین چیزی که بزرگترین مشغله ذهنیم بود این بود که همگیه این عده باصراحت به رحمانیت خدا ، پروردگار ، یهوه و...کسی که این روزها بین ما دیگه نیست اسرار داشتند و این موضوع خیلی برام جالب شد که مخچه فلسفیم به کار بیوفته و یه سری تخیلات و خرافات رو کنار بزارم روی یه خط سیر راست ذهنیم قدم بزنم و فکرم رو باز کنم.
شاید همگی قصه یا داستان میوه ممنوعه رو شنیده باشیدبسیار عالی پس لحن نوشتن رو عوض میکنم و سراغ کتابت میرم.
شرم آور است که خدا این روزها یا در دنیای امروزی میان ما وجود ندارد چون اگر وجود داشت ما همگی الان در بهشت بودیم و او"خدا "درگیر خواسته ها،تمایلات،استیناف ها ،منهیات و آرای اولیه میشد.آن وقت می بایست در محکمه های گوناگون ، تصمیمش را برای شکستن یک قانون مستبدانه توجیه میکرد که هیچ ریشه ای در علم حقوق نداشت:
"تو از درخت دانش خوب و بد نخواهی خورد".
اگر نمی خواست چنین اتفاقی بیفتد،چرا درخت را در وسط باغ گذاشته بودو نه در بیرون دیوارهای بهشت؟؟
اگراز من بخواهنداز آدم و حوا دفاع کنم بی تردیداو را به بی توجهی اجرایی محکوم میکردم ،چون علاوه بر کاشتن درخت در جای نادرست ، نتوانسته بود آن را توسط دیوارها و تابلوهای هشدار دهنده محافظت کند،و بدین ترتیب همه در معرض خطر قرار گرفته بودند.
همچنین میتوانم او را متهم به تشویق اقدام جرو بکنم ، چون جای دقیق درخت را به آدم و حوا نشان دا ده بود.اگر چیزی نمی گفت ، نسل پشت نسل روی این زمین خاکی میگذشت ، بدون آن که هیچ کس توجهی به میموه ممنوعه بکند ، چون درخت در جنگلی پراز درخت های مشابه بودو بنابر این ارزش خاصی نمی یافت.
اما شرایط کاملا" فرق میکرد.او قانونی وضع کرده ، و سپس راهی یافته بود تا شکستن آن را وسوسه کند ، فقط برای این که تنبیه خلق شود.
کجای این عدالت است؟؟؟
:: موضوعات مرتبط:
رزندگی یعنی .. ,
,
:: بازدید از این مطلب : 189
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10